سرویس جهان مشرق - مرکز مطالعات و پژوهشهای دمشق (مداد) در مقالهای به قلم دکتر عقیل سعید محفوض به بررسی موضوع کردها در سوریه و کنشها و واکنشهای آنها نسبت به مسائل مختلف سوریه و نحوه تعامل متقابل بین آنها و دولت این کشور پرداخته است.
مناسبات بین دمشق و جریانهای کرد سوریه یکی از مسائل مبهم در بحران این کشور است. دولت مرکزی دمشق و کردها ملاحظات و ناراحتی های متعددی نسبت به یکدیگر دارند. که ماهیت تعاملات فیمابین آنها از مارس ۲۰۱۱ تاکنون خود را نشان داده است. بحران موجود نشان دهنده سطح فعال پراگماتیسم سیاسی در میان دو طرف است که شامل واکنشهای هر دو طرف در زمینه بحران سوریه می شود.
مناسبات میان دمشق و کردها ناشی از نوعی نگرانی متقابل است که در ادامه توافق موضوع در زمینه منابع تهدیدات روزافزون دو طرف در نتیجه بحران سوریه کشیده شده است. بر مبنای این تعامل کردها فشارهایی را برای رسیدن به منافع مادی و معنوی به دولت وارد میکنند و دولت نیز برای مهار خیزش احتمالی کردها فشارهایی را بر کردها وارد کرد.
توافق موجود بین دمشق و کردها بنا به ملاحظات مختلف در مسیر خود ادامه پیدا کند. بازخوانی آنها از حوادث موجود در سوریه در نوسان بود و در بین توافق کامل و درگیری های کامل عدالت ادامه پیدا کرد. سوالی که در این شرایط مطرح میشود ، این است که چرا دمشق از کردها حمایت کرد و خیزش آنها که دارای ماهیت فرقه ای بود را تحمل کرد و از اقدام آنها برای اعلام ایالت خودمختار و فدرالی سکوت کرد. شاید تا حدی دمشق تاثیرگذاری های کردها در پروژه آمریکا را در راستای خصومت با خود می دانست. از سوی دیگر باید گفت که چرا کردها حتی به صورت نمادین مؤسسات دولتی دمشقاز جمله مؤسسات امنیتی و ارتش را در اراضی خود باقی گذاشت.
کردها در نتیجه بحران سوریه ، فرصت را برای پیشبرد پروژههای خاتمه مناسب دانستند و به دنبال تسلط بر جغرافیای موسس در منطقه شرق بر آمدند. آنها میدانستند که از دست دادن فرصت خطرات و تهدیدات آن قریبالوقوع را برای آنها ایجاد خواهد کرد. همچنین مقامات کرد از اثرات تحولات کنونی و تحولات احتمالی آینده در عرصه منطقهای و بینالمللی و بروز شاخصهای مبنی بر تفاهم بین روسیه و ایران از یک سو و ترکیه از سوی دیگر اطلاع داشتند. از سوی دیگر آمریکا سطح بالایی از اعتماد را نسبت به کردها نشان داده بود و اینگونه وانمود می کرد که به دنبال بازی با برگه کردها نیست.
منطقه تحت اسکان کردها یکی از مناطق اصلی سوریه است و از لحاظ تاریخ تمدن و جغرافیا مشهور است. این منطقه در گذشته به نام میزوپوتامیا و منطقه بین النهرین شناخته میشده است. سریانی ها نام این نطقه را سوریا بریتا یعنی خارج از سوریه می گفتند. این منطقه در نتیجه زراعت گندم و پنبه و محصولات دیگر و منابع نفت و گاز از مناطق غنی به شمار می رود.
منطقه الشرقیه در سوریه از سمت شرق تا کرانه غربی فرات کشیده می شود. از لحاظ اداری نیز شامل استانهای الحسکه و الرقه و دیرالزور می شود و حجم بالایی را به خود اختصاص داده است.
تعداد ساکنان این منطقه در سال ۱۹۵۶ بالغ بر ۵۵۰ هزار نفر و در سال ۲۰۰۹ میلادی حدود ۳.۳ میلیون نفر بوده است. این آمار در سال ۲۰۱۰ به ۴.۱ میلیون نفر رسید که حدودا ۱۷ درصد ساکنان سوریه را تشکیل می دهد. منطقه شرقی سوریه بهترین منطقه در تولیدات کشاورزی و انرژی در این کشور بوده ، به گونهای که ۵۷% از مجموع تولیدات گندم و ۶۹% از تولیدات پنبه و ۳۳% از کشت چغندر قند و ۳۷% از مجموع گلههای چهارپایان موجود در سوریه را به خود اختصاص داد که در نتیجه آن ۳۴% از مجموعه پشم تولید شده در سوریه و ۲۱% از مجموع شیر این کشور را تأمین میکند.
منابع آبی این منطقه بالغ بر ۵۸% از مجموع منابع آبی در سوریه است، علاوه بر اینکه این منطقه از تولیدکنندگان اصلی نفت و گاز در این کشور به شمار میرود. با این وجود اقتصاد منطقه شرق سوریه حتی قبل از بحران این کشور اقتصاد بحران زده به شمار میرفت که در نتیجه مجموعه ای از عوامل و شاخصهای تأثیرگذار از جمله ضعف منابع انسانی و شکست سیاستهای دولت و برخی روشهای فرهنگی و اقتصادی در منطقه به وجود آمده بود. به این ترتیب منطقه مذکور منطقهای ضعیف و شکننده از لحاظ توسعه انسانی به شمار می رود و جذب سرمایه برای این منطقه غیر از نفت و گاز نیز با توفیق زیادی همراه نبوده است.
بخش دوم: کردهای سوریه و بحران این کشور
کردهای سوریه از دیرباز با چالشهای روزافزون مواجه بودهاند. این چالشها از موضوع پناهندگی و مهاجرت یا آمار ساکنان آغاز شده و تا تلاش برای عرب سازی کردها و هویت فرهنگی و مردمی و ارتباطات جغرافیایی و شکافهای اجتماعی و مطالبات حاکمیتی آنها ادامه پیدا کرده است. البته سوریه هرگز از ارتش خود برای مقابله با کردها استفاده نکرده و پروندهای در این زمینه ندارد. کردهای سوریه در مجموع در حالتی از کشمکشهای روابط با گروههای خارج سرزمین سوریه زندگی میکنند، بخش گستردهای از آنها بیشترین تأثیرات را از کردهای ترکیه میپذیرند و بخش کمتری از آنها از کردهای عراق متأثر هستند. همین موضوع باعث بوجود آمدن برخی مؤسسات سیاسی متخاصم شده و باعث شده آنها نتوانند جریان سیاسی یا حزبی دارای وزنه قوی و باثباتی در این کشور ایجاد کنند.
از دیدگاه کردهای سوریه بحران سوریه فرصتی ناگهانی و تهدیدی قریبالوقوع برای عناصر تأثیرگذار کرد به شمار میرفت ، فرصت این تحولات از جهت مطالبه تغییر اوضاع کردها و وزنه سیاسی و مردمی آنها در سوریه است و تهدید این شرایط نیز از جنبه امکان تسلط جریانهای اخوانی هوادار ترکیه یا جریانهای همگرا با کردهای عراق و مسعود بارزانی بر این کشور است. این شاخص ها نقش تأثیرگذاری در کشمکشها و رقابتها و درگیریها بین کردها داشته است.
با این وجود دولت دمشق موفق شد نوعی از موازنه نگرانی را در رفتار خود با کردها ایجاد کند. این موازنه البته در برخی موارد شاهد کشمکش ها و بحرانهای متفاوتی بوده است ، اما طولی نکشید که به شرایط روند عادی خود بازگشت، چرا که دو طرف تمایل زیادی برای ادامه مناسبات در برابر منابع تهدید گسترده و روزافزون از جمله داعش و مداخله ترکیه و کردهای بارزانی در بحران سوریه داشتند. علاوه بر اینها دو طرف تحت تأثیر روزافزون متحدان روسی و ایرانی قرار داشتند و همگرایی مستقیمی با این دو کشور داشتند.
بنابه همین شرایط بود که کرد ها در ابتدا وارد بحران سوریه نشدند و در برابر دولت موضع جدی نگرفتند. آنها به حامیان و متحدان و مخالفان دولت تبدیل نشدند و از همان ابتدا سعی کردند مواضعی پراگماتیک و فعال در قبال این بحران در پیش بگیرند تا بتوانند دستاوردهای بیسابقه ای برای کردها داشته باشند. اما در شرایط وخیم اوضاع تغییر کرده است. در این شرایط ترکیه و متحد اصلی آن یعنی رئیس اقلیم کردستان عراق موفق شد بخشی از شخصیتهای تأثیرگذار کرد را جذب صفوف مخالفان دولت سوریه کنند. این در حالی بود که اتحاد دموکراتیک سوریه مخالف این سیاستها بود.
با این وجود تلاشها برای مهار کردهای سوریه یا استفاده از آنها به عنوان اهرم فشار در بحران این کشور متوقف نشد ، بلکه روند روزافزونی را به خود گرفت. طرف های مذکور خواستار مهار سریع و کم هزینه کردهای سوریه بودند. به این ترتیب بود که حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه و شاخه نظامی آن یعنی یگانهای حفاظت مردمی و شورای دموکراتیک سوریه با فشارهای گوناگونی از سوی عناصر مداخله جو در بحران سوریه به ویژه حاکمیت حزب عدالت و توسعه در آنکارا و حکومت اقلیم کردستان عراق مواجه شد.
در نتیجه این فشارها حزب وی موفق به تسلط بر بخش گستردهای از مناطق کردنشین سوریه شده و حاکمیت مدیریت خودمختار و فدرالیته را در این مناطق اعلام کرد. تفاهم با دولت دمشق برای کردهای سوریه جذابیت و دستاوردهای بیشتری داشت ، به ویژه اینکه دولت پتانسیل خوبی برای تعامل با کردها از خود نشان میداد . این در حالی بود که ترکیه و متحدان آن در اقلیم کردستان عراق به دنبال مهار جریانهای کرد سوریه بودند و میخواستند ابتکار عمل را از دست حزب اتحادیه دموکرات سوریه خارج کنند. در نتیجه، نیروهای کرد سوریه با همکاری دولت دمشق موفق شدند بخش گستردهای از مناطق کردنشین این کشور را تحت اختیار خود بگیرند و تلاشهای صورت گرفته برای ثبت جریانهای کرد در میان گروهها و مؤسسات مخالف دولت سوریه و متحدانش را از میان بردارند.
بحران سوریه باعث افزایش شکاف بین کردهای اهل این کشور به ویژه دو جریان اصلی آن یعنی حزب کارگران کردستان به عنوان منبع فکری حزب اتحاد دموکراتیک و حزب دمکراتیک کردستان به عنوان ریشه فکری شورای ملی کردها شد. فعالیت حزب اتحاد دمکراتیک در سوریه ممنوع بود ، با این وجود رهبران این حزب بعد از آغاز بحران در این کشور موفق شدند به سوریه بازگردند و فعالیتهای این حزب را گسترش دهند. این حزب حمایت گستردهای از سوی حزب کارگران کردستان عراق داشت و حمایت نظامی ویژهای از آنها برای تأسیس یگان های حمایت مردمی دریافت کرد.
با عقبنشینی دولت یا کاهش حضور آن در مناطق کرد نشین ، حزب اتحادیه دموکراتیک فعالیتهای نظامی خود را افزایش داد و بخش جغرافیایی قابل توجهی را همراه با اختیارات و سیستم سیاسی در کنترل خود گرفت. در جولای ۲۰۱۲ یعنی یک سال و نیم بعد از آغاز بحران حزب مذکور کنترل کاملی بر تعدادی از روستاها و مناطق بخش شرقی در دو شهر القامشلی و الحسکه به دست آورد و پرچمهای کردی را در این مناطق برافراشته کرد و سیستمهای حقوقی و آموزشی و اداری مخصوص به خود را در این بخشها گسترش داد . این نیروها کنترل مراکز دولتی را در دست گرفته و آن را به مراکز حزبی و نظامی خود تحت مدیریت خود مختار تبدیل کردند.
کردها همچنین کنترل چاههای نفت در منطقه القحطانیه، الرمیلان و الیعربیه و دیگر مناطق را در دست گرفتند و سیلوهای غلات را نیز به نفع خود مصادره کردند. آنها همچنین سیستمهایی برای کاوش آثار باستانی و تجارت غیرقانونی آنها تشکیل دادند. به این ترتیب دو حاکمیت موازی در بسیاری از این مناطق شکل گرفت و جریانهای دولتی و نیروهای محلی به طور مشترک حاکمیت بسیاری از این مناطق را در اختیار داشتند. از نظر مقامات سوریه ، موضوع کردها تحدیدی دارای اولویت برای آنها به شمار نمیرفت. کردها به دنبال ایجاد حاکمیت جایگزین در مناطقی بودند که آنها را بخشی از مدیریت خود مختار خود اعلام کرده بودند.
علل حمایت دولت دمشق از کردها
دولت دمشق اعتقاد داشت ارائه انواع حمایتها به نیروهای کرد ، بهترین راهکار ممکن برای مقابله با چالشهای پیچیده بحران سوریه و تشویق کردها برای دور ماندن از جریانهای مخالف دولت در ابعاد داخلی ، منطقهای و بینالمللی است. همکاری های فیمابین آنها به این مقدار نیز بسنده نکرد، دمشق اهالی عرب منطقه را تشویق به پیوستن به یگانهای حمایت مردمی کرد برای مبارزه با داعش کرد. شاید هم ایران و روسیه به عنوان متحدان اصلی سوریه، دمشق را تشویق به برقراری مناسبات مستقیم با کردها کرده بود. با این وجود نگرانیهای دمشق در زمینه اعلام فدرالیسم و برقراری مناسبات نمایندگی در مسکو و واشنگتن و پاریس به قوت خود باقی ماند.
عوامل خودداری دمشق از مانعتراشی در روند اقدامات کردها را میتوان در موارد زیر برشمرد:
دمشق اعتقاد داشت مناسبات تاریخی آن با حزب کارگران کردستان قویتر از آن است که به سیاست های خصمانه کشیده شود ، چه برسد به اینکه این حزب به سمت محاسبات و استراتژیهای آمریکا و نیروهای ناتو در سوریه پیش برود.
دمشق در شرایط سخت و بحرانی خود نمیخواست دشمنان بیشتری را برای خود ایجاد کند، البته کردها نیز از آغاز بحران ، سطح بالایی از عقلانیت و پراگماتیسم سیاسی را در خود ایجاد کرده بودند.
دمشق اعتقاد داشت که میتواند در زمان مناسب در این زمینه وارد عمل شود و برگه های فشار قوی را در اختیار دارد، از جمله این برگهها تأثیرگذاری بر ساختار عربی نیروهای کرد و حتی عرب های ساکن مناطق شرقی بود.
دمشق به کردها به عنوان یک دشمن نگاه نمیکرد ، بلکه آنها را یک شریک و نیروی اجتماعی لائیک می دانست که در چارچوب اولویتهای مبتنی بر منافع همگانی امکان تفاهم آنها وجود داشت.
به این ترتیب هر اندازه که حمایت و پشتیبانی دمشق از نیروهای کرد افزایش پیدا میکرد، پیشرویهای آنها نیز با روند رو به رشدی مواجه میشد. زعال العلی استاندار الحسکه همزمان با موج حملات نیروهای کرد در ۱۹ آگوست ۲۰۱۶ اعلام کرد که دولت سوریه نیروهای کرد را با سلاحهای سنگین تجهیز کرده و ارتش سوریه نیز برای دفاع از آنها وارد مبارزه شده و صدها کشته و زخمی در این راه داده است.
مذاکرات کردها
کردها از آغاز بحران سوریه سعی کردند موازنهای بین تماس با دولت سوریه و متحدان آن ایجاد کنند ، بسیاری از این جریانها ترجیح دادند به سمت دو نیروی منطقه ای یعنی اربیل (مسعود بارزانی) و کوه های قندیل ( حزب کارگران کردستان) کشیده شوند. البته آنها مناسبات با روسیه و آمریکا را نیز دنبال میکنند. در مورد ترکیه نیز آنها از سویی با این کشور دشمنی داشتند و از سوی دیگر ارتباطات دائمی با آنها داشتند. گفته میشد که برخی رهبران حزب اتحاد دموکراتیک منازلی را در ترکیه داشتند که همواره در آنها تردد میکردند. همچنین گفته میشود دو طرف از عملیات انتقال بقایای قبل سلیمان شاه در فوریه سال ۲۵۰۰ همکاری داشتند. نشستهای مستمری بین مسئولان و افسران اطلاعاتی ترک و مقامات کرد برگزار میشد.
مسکو در برخی موارد اصرار داشت که سلاح و مهمات روسیه به واسطه هواپیماهای سوریه برای یگانهای کرد نیز ارسال شود. آنها از دولت سوریه میخواستند تا حد ممکن نسبت به تحریکات کردها واکنش نشان ندهند و مطالبات آنها را برآورده کنند. آنها همچنین دمشق را تشویق میکردند آمادگی خود را برای بررسی و پذیرش فدرالیته یا تغییرات ناشی از فدرالیسم عنوان یکی از احتمالات سازش احتمالی آینده اعلام کند.
در مقابل آمریکاییها نیز اقدام به ایجاد پایگاههای نظامی و فرودگاه در منطقه تل حجر در نزدیکی الحسکه و روباریا در نزدیکی عین العرب کردند. آنها اقدام به پشتیبانی و آموزش نیروهای دموکراتیک سوریه تحت عنوان مبارزه با داعش کردند. در رابطه با عملیاتی که تحت عنوان عملیات الرقه معروف شد و در ۲۴ می سال ۲۰۱۴ آغاز شد و بعدها مشخص شد که این عملیات یک بازی تبلیغاتی برای پوشش پیشروی نیروهای کرد به سمت منبج بوده است، گفته شد که واشنگتن احتمالاً قصد دارد نیروهای کرد را به عنوان جریان جایگزین داعش و دولت سوریه در این مناطق قرار دهد.
کردها اعتقاد دارند که میتوانند متحدان خوبی برای طرفهای متخاصم در عرصه سوریه یعنی روسیه و ایران از یک طرف و آمریکا و دولتهای اروپایی از طرف دیگر باشند ، علاوه بر این که همه این نیروها سعی دارند کردها را به سمت خود بکشانند. در همین رابطه شاخصهای کرد دستاوردهای بزرگی برای خود کسب کرد که از جمله آنها ایجاد درک بینالمللی در زمینه وضعیت کردها در سوریه و اعتراف بین المللی به نقش آنها در روند جنگ بر ضد تروریسم است.
اما با گذشت زمان کردها به این نتیجه رسیدند که به سختی میتوانند متحدان خوبی برای طرفین منازعه در سوریه باشند. آنها تمایل روزافزون خود را به سمت آمریکاییها نشان دادند و به همین نسبت از روسها دور شدند. با بازگشت مناسبات میان آنکارا و مسکو و نامه نگاریهای مستمر بین ترکیه و ایران و مناسبات اطلاعاتی بین آنکارا و دمشق نگرانیهای کردها از وقوع تحولاتی در عرصه سوریه و منطقه افزایش پیدا کرد ، تحولاتی که احتمالاً میتوانست به نفع آنها نباشد. به همین علت آنها آمادگی بیشتری برای اجرای مطالبات واشنگتن از خود نشان دادند ، حتی در شرایطی که این مطالبات تهدیدی برای مناسبات آنها با مسکو و تهران و دمشق باشد.
کردها به دنبال جغرافیای تاسیس حاکمیت
شاید یکی از مهمترین عوامل کودتای نیروهای کرد بر ضد دمشق ، تلاش برای رسیدن به جغرافیا و سیستم دولت در این کشور است. کردها هیچ جغرافیایی در سوریه ندارند ، درست است که آنها کنترل مناطق زیادی را در دست دارند، اما نتوانستند جغرافیایی مناسبی را برای تأسیس رژیم کرد ایجاد یا مهندسی کنند. رهبران کرد به خوبی میدانند که کردها در سوریه در تمامی جغرافیایی کشور پخش شدهاند و یک منطقه جغرافیایی مخصوص کردها وجود ندارد ، چرا که عرب ها و ترک ها و ارامنه و دیگران در کنار آنها زندگی میکنند. البته در میان مناطق کردنشین بخش جغرافیایی وجود دارد ، اما عرب ها نیز در امتداد ۱۳۰ کیلومتری میان بخش های جزیره شرقی و عبن العرب سکونت دارند.
نمایندگان جنبش جامعه دموکراتیک و شورای ملی کردها نشستی را در فوریه ۲۰۱۵ در القامشلی برگزار کردند. برآورد این نشست این بود که کردها جریانات قومی دارای وحدت کامل جغرافیای سیاسی هستند. این نشست خواستار تقویت مناسبات اقلیم کردستان در عراق و ترکیه و ایران و سوریه و برگزاری کنگره قومی کردها شد. نوری بریمو نوری نماینده حزب اتحاد دموکراتیک در این نشست نقشه ای را از کردستان سوریه ارائه کرد که از مرزهای الجزیره سوریه با اقلیم کردستان در شمال عراق تا عین العرب و عفرین در شمال سوریه در نزدیکی مرزهای ترکیه امتداد پیدا کرده و گذرگاه امنی را بین الجزیره و عین العرب ایجاد می کند.
کردها به دنبال سرزمینی برای مرکز جغرافیایی یا پایتخت منطقه ای خود هستند. درست است که القامشلی از لحاظ نسبت کردهای موجود در این منطقه شرایط مناسبتری دارد ، اما نزدیکی این شهر به مرزها باعث میشود بیشک بیشتر در معرض تهدیدات ترکیه قرار گیرد. همین موضوع باعث شده است الحسکه به عنوان پایتخت احتمالی وسعت جغرافیایی رژیم کردی در شمال شرق سوریه مطرح شود. با توجه به اینکه بر پایی حاکمیت کرد در سایه موجودیت نظامی و اداری دولت سوریه در این مناطق مشکل است و اکثریت نسبتا بالایی از عرب ها در این مناطق زندگی میکنند ، جریانهای کرد تصمیم گرفتند به حاکمیت دولت در این مناطق پایان دهند. این موضوع نیازمند ایجاد تغییرات مردمشناختی از طریق مهاجرتهای داوطلبانه یا اجباری عربها از مناطق تحت سلطه کردها است. این مهاجرت میتواند از طریق درگیریها و ناامنی در این مناطق یا انجام عملیات مهاجرت های گسترده صورت گیرد. نظیر اتفاقاتی که در الیعربیه و الهول و تل ابیض یا اخیرا در الحسکه رخ داده است.
در همین راستا سازمان عفو بینالملل نیروهای حمایت مردمی را متهم کرد که برخی مناطق و روستاها را به صورت کامل تخریب کرده و اقدام به مهاجرت اجباری عرب ها در مناطق تحت سلطه خود کردند. این موضوع را لاما فقیه مشاور ارشد بحرانها در سازمان مذکور مطرح کرده و می افزاید که اقداماتی تا حد جنایت های جنگی در این مناطق انجام می شود. تصاویر گرفته شده از ماهوارهها که سازمان عفو بینالملل به آن دست پیدا کرده، نشان دهنده سطح بالای تخریب منازل در روستای الحسینیه و منطقه تل حمیس است. این تصاویر ۲۲۵ ساختمان را نشان میدهد که در ژوئن ۲۰۱۴ وجود داشت، اما در ژوئن ۲۰۱۵ تنها ۱۴ مورد از آنها باقی مانده بود. به این ترتیب می توان گفت که حدود ۹۴ درصد منازل تخریب شده است.
عملیات منبج در ۱۳ آگوست ۲۰۱۶ نقطه عطف این روند بود، به گونهای که نیروهای کرد احساس قدرت زیادی داشته و به این اعتقاد رسیده بودند که زمان آن فرا رسیده است که منطقهای جغرافیایی را تحت سلطه کامل خود بگیرد. آنها از حمایت واشنگتن در این رابطه برای تشکیل اقلیم کرد نشین برخوردار بودند. لذا اقدام به تلاشهایی برای اخراج ارتش و مؤسسات دولتی از این مناطق کردند.
اراده آمریکایی در مورد کردها
آمریکا در جلب نظر کردها در روند بحران سوریه با روسیه وارد رقابت شد. کردها نیز در مورد این انتخاب وارد کشمکشهایی شدند ، اما در نهایت این کشمکشها به تکیه بر آمریکا و ائتلاف با این کشور منتهی شد ، البته تعامل آنها با روسیه نیز قطع نشد. به نظر میرسد که ورود به ائتلاف آمریکا ساده نیست و تصمیم مطمئنی نیز به شمار نمی رود، بلکه بیشتر در راستای متغیرات جنگی و تحولات منطقه و جهان است تا اینکه تصمیمی با یقین و اعتقاد بالا باشد.
از سوی دیگر آمریکا نیز در نقطه انتخاب بین کردهای سوریه و ترکیه قرار دارد ، البته این انتخاب بر اساس انتخاب نسبی و موقتی بوده و این کشور تصمیم به حمایت از نیروهای کرد گرفته است ، البته نه تا حدی که این نیروها بتوانند به قدرتی برای تهدید ترکیه تبدیل شود ، بلکه به صورت موقت نگرانیهای ترکیه از طریق ارائه برخی تضمینها در رابطه با مهار کردهای سوریه تسکین داده شده است. با این وجود شاخصهای جدی مبنی بر اینکه واشنگتن اقدام به بازبینی مواضع خود نسبت به کردهای سوریه و منطقه کرده باشد، وجود ندارد.
در حال حاضر واشنگتن اقدام به ارائه حمایت ها و پشتیبانیها در شکلهای مختلف به نیروهای کرد کرده و آنها را مورد آموزش و ساماندهی قرار میدهد. آمریکا پایگاههای نظامی خود را در مناطق تحت سلطه آنها برپا کرده تا در عملیات بر ضد داعش از این نیروها پشتیبانی کند. البته این اقدامات برای مقابله با دمشق و مسکو و آنکارا انجام می شود. به این ترتیب نیروهای دموکراتیک کرد سوریه به عنوان پیادهنظام ائتلاف آمریکایی به شمار میروند که با پایگاههای نظامی آمریکا و مراکز آموزشی و فرودگاههای مورد نظر برای بالگردها و سیستمهای ارتباطاتی و موارد دیگر پشتیبانی میشوند. حتی عملیات این نیروها نیز از طریق وزارت دفاع آمریکا اعلام میشود.
احتمالا حملات نیروهای کرد بر ضد ارتش و مؤسسات دولتی در الحسکه که در آگوست ۲۰۱۶ انجام شد نیز در راستای مطالبات آمریکاییها بوده است. به نظر میرسد واشنگتن کردها را تشویق به این اقدام کرده که میتواند به روابط آنها با مسکو و تهران آسیب زیادی بزند. این شرایط باعث میشود واشنگتن به عنوان گزینه اصلی مورد تکیه کردها محسوب شود.
اگر به مواضع آمریکا در مورد عملیات ارتش ترکیه در منطقه جرابلس سوریه (۲۴ آگوست ۲۰۱۶ ) توجه کنیم، میبینیم که چگونه واشنگتن در ابتدا کردها را به جرابلس امیدوار کرد اما در نهایت از عملیات ترکیه در این منطقه حمایت کرده و کردها را مجبور کرد که به سمت شرق فرات عقبنشینی کنند.
فرصت ها و چالش های تحولات سوریه برای کردها
با وجود اینکه تحولات اخیر فرصت قابل توجهی را برای تأسیس جغرافیای مرکزی کردها در الحسکه یا جزیره ایحاد کرده تا زنجیره شکستهای آنها در ایجاد دولتی کردی به پایان برسد، و روند این تحولات لحظه مناسبی را برای فرصتطلبی کردها و تحت کنترل گرفتن الحسکه و بیشتر مناطق جغرافیایی شرق فرات فراهم آورده ، اما این تحولات خطرات قریبالوقوعی نیز به دنبال دارد که پروژه کردها را تهدید می کند.
قبل از تحولات الحسکه نیروهای کرد مذاکراتی را با استاندار الحسکه داشتند و پیشنهاداتی ۱۱ بندی را ارائه کردند که استاندار آن ها را رد کرد. بعد از این مذاکرات ، نیروهای کرد حملاتی را به مراکز ارتش سوریه انجام داده و مسیرهای برخی تجهیزات نظامی دمشق را با هدف محاصره آنها بستند، اما دمشق نیز حملات هوایی را به برخی مراکز کردها انجام داد. کردها بار دیگر خواستار مذاکرات مجدد شدند، مذاکرات این بار در دمشق انجام شد، اما حملات دمشق متوقف نشد. البته بعد از مداخله طرف روس حملات متوقف شد.
توجه به این نکته لازم است که نحوه برداشت کردها از بحران سوریه نقش اساسی در سیاستگذاریهای آنها دارد ، آنها احساس میکردند که این بحران میتواند به تجزیه سوریه منجر شود ، شاید همین رویکرد بود که گرایش جغرافیایی و تمامیت خواهانه را در نزد کردها ایجاد کرد ، اما در صورتی که تجزیه کشور حاصل نشود ، توسعه دامنه تسلط کردها میتواند به وزنه نسبتاً بزرگ در مذاکرات سازش و بازسازی مجدد دولت در سوریه منتهی شود.
نکات مهم در رابطه با نقش کردها در بحران سوریه
سوالی که تاکنون به خوبی مطرح نشده ، این است که آیا کردها بدون حمایت دولت سوریه امکان موفقیت در برابر داعش و حتی تأسیس مدیریت و یگانهای نظامی خود را داشتند؟
پیش بینی میشد که آمریکا کردها را به اتخاذ مواضع شدیدتر در قبال دولت سوریه تحریک کند. به این ترتیب آنها با تحریک آمریکا برای کاستن از موجودیت دولت سوریه در مناطق الشرقیه تلاش کردند، به ویژه در شرایطی که آمریکا نیز به دنبال ایجاد پایگاههای نظامی در این مناطق برآمده است.
منطق فرصت و تهدید به عامل اصلی سیاستگذاری کردها تبدیل شده است ، به ویژه در شرایطی که ارزیابی آنها این است که میتوانند بحران سوریه را از یک تهدید به فرصتی برای خود تبدیل کنند و از آن در جهت ایجاد رژیم کرد چه در قالب حاکمیت خودمختار یا فدرالی به نفع خود بهرهبرداری کنند.
رویکرد پراگماتیسم کردها عامل مهمی برای ماجراجویی در پشت وعدههای آمریکا است، به این ترتیب آنها به سمت گزینههای افراطی نظیر قطع روابط با دمشق و تلاش برای اخراج دولت دمشق از مناطق تحت کنترل خود بر آمده و حتی مبارزه با دولت دمشق را به عنوان بخشی از توافق خود با واشنگتن آغاز کردند. تاریخ کردها نشان دهنده مجموعهای از محاسبات اشتباه است که تمامی آنها مصیبتهای زیادی را برایشان رقم زده است.